This song for you


This song for you

Hello darling, this is the army,
I've just got the time to write,
Today we attack, there's no turning back,
The boys they're all ready for the fight.

Yes, I'm well but this place is like hell,
They call it Passchendaele,
In nineteen seventeen the war must be ending,
The General said this attack will not fail;

So I'm writing down this simple little melody
When you play it my love, think for me...
We'll be together in this song for you,
And it goes La la la ... sing it darling ... La la la...

They got old Bill and the Sergeant is still out there
Wounded in some shellhole,
They say this war will end all wars,
Oh God I really hope it will,

Oh how's old England, are they still singing
Those songs that we loved to sing,
When all this is over, we'll go sailing in Dover,
Catching fish like we used to with a string,

Oh I miss you, I miss you, I miss you,
If they get me my love you will know...
We'll always be together in this song for you...

And it goes La la la ... I have to go now...
Take care of yourself my love.

 

مطمئنم ترجمه ناچیز حقیر هرگز نمی تواند حزنی غریب و اندوهی شگفت که در نغمات این آهنگ ساده و صمیمی نهفته است را انعکاس دهد. با این حال تنها به شوق لحظه های ساده مهربانی، این ترانه زیبا را به همه کسانی که دوست شان دارم تقدیم می کنم.

آهنگی برای تو

سلام عزیزم.... اینجا ارتش است

فرصت کوتاهی یافته ام تا برای تو بنویسم

امروز قرار حمله داریم بی هیچ امید بازگشتی

بچه ها همه برای نبرد آماده اند

آری... من خوبم اما اینجا درست مثل جهنم است

اینجا "پاشندال" معروف است

جنگ باید در 1917 به اتمام می رسید

ژنرال می گوید ما پیروزیم و شکستی در کارنیست

برایت ملودی ساده ای نوشته ام تا وقتی آن را می نوازی به یاد من باشی

به خاطره خوب دوباره با هم بودنمان

این ملودی اینگونه آغاز می شود....لالالا..لالا

بخوان عزیزم بخوان...لالا...لالالا

لا لا لا....لا لا لا ....لا لا....

"بیل" ،  پیرمرد همرزم ما دستگیر شده

گروهبان هم زخم کاری یک گلوله،  او را گوشه ای انداخته

می گویند این نبرد ، نبرد آخرین است

خدایا کاش اینگونه باشد

آه ... بریتانیای کبیر چطور است؟

آیا هنوزدر کوچه پس کوچه های آن ساز و آواز به راه است؟

چقدر آن ترانه ها را دوست داشتیم

یکروز بعد از اتمام جنگ دوباره با هم به کناره های رود "دوور" می رویم

و به یاد روزهای خوب گذشته با نخ و قلاب ماهیگیری می کنیم

آه...دلم برایت تنگ شده

دلم برایت تنگ شده

چقدر دلتنگ توام

اگر به دست دشمن اسیر شدم این را بدان عشق من!

ما همیشه در این آواها و نواها با هم خواهیم بود

لالالالا..لالا...وقت حرکت است...باید بروم

مراقب خودت باش عشق من!

لالا...لالالا....لا لا...لا لا لا .....



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد