مکالمات روزمره آمریکایی2



پاسخ همراه با اعلان

 او پیر است و هرگز طرز فکرش را عوض نخواهد کرد.


He is old and will never change the way he does think.

دیگر خیلی پیر شده ام فکر میکنم دیگر باید کمی زندگی را آسان تر بگیرم.


I think I will have to start taking life a little easier. I am over the hill.


 آیا او هنگام تولد پسرش حاضر بود.


Was he present at the birth of his son?


 احساس میکنم که دوران کودکی بسیار خوبی داشتم.


I think I had a very happy childhood.


 دخترها معمولا چند سال قبل از پسران بالغ میشوند. (به سن بلوغ میرسند).


Girls usually reach puberty about some years before most boys.


 (دوران) جوانی میتواند بهترین یا بدترین سالهای زندگی باشد.


Adolescence can be the best or the worst years of your life.


متاسفانه اولین ازدواج من فقط دو سال به طول انجامید.


My first marriage unfortunately only lasted a couple of years.


 پدرم در دوران بازنشتگی اش کتابی در مورد تجربیات دوران جنگش نوشت.


In his retirement my father wrote a book about his wartime experiences.


 زنان هنگامی بارداری نباید سیگار بکشند.


Women shouldn't smoke during pregnancy.


مراقبت از نوزاد تازه متولد شده سختر از آن است که تصور میکنی.


Looking after a newborn baby is more difficult than you think.


 خیلی خسته ام هر شب باید سه بار برای شیر دادن به بچه ام بیدار شوم.


I'm exhausted. I have to get up three times every night to feed my baby.


 به اینکه فرزند پسر باشد یا دختر، اهمیتی نمیدهم. فقط سالم باشد.


I don’t mind whether it's boy or a girl as long as it's healthy.


 فراموش نکن که برای بچه ها مقداری اسباب بازی بیاوری تا بازی کنند.


Don't forget to bring some toys for the children to play with.


یکی از دوستانم در حالیکه باردار بود با ماشینش تصادف کرد و فرزند در شکمش از بین رفت.


A friend of mine crashed her car when she was pregnant and lost her child.

 او نوزاد دختر بسیار زیبائی به دنیا آورد.

She gave birth to a beautiful baby girl.

 او را سریع به بخش زایمان بردند.

She was rushed to the maternity ward.

_______

مکالمات روزمره امریکایی


1-She was really regarded as one of the most able students of my English class.

او واقعا یکی از بهترین دانش آموزان کلاس زبان من به حساب می‌آمد.

2- What attributes should a good manager possess?

یک مدیر خوب باید چه صفاتی داشته باشد؟

3- His departure / death was abrupt and completely unexpected.

مرگ او ناگهانی و غیر منتظره بود.

4- I appreciate what you are doing for me.

از کارهایی که برای من انجام میدی ممنون.

5- Ive no word to express my seep gratitude.

جدا نمی‌دونم چطور از شما تشکر کنم (نمی‌دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم).

6- I don’t have anything to give in return.

نمی‌دونم محبت شما را چگونه جبران کنم.

7- Dont feel restrained.

معذب نباشید.(راحت باشید).

8- Every thing clicked back to me at once.

یکدفعه همه چیز یادم آمد.

9- Who ever said that?.

اصلا کی اینو گفته؟

10- He is a man of influence.

او مرد صاحب نفوذی است.

11- I am not in a good mood today.

امروز زیاد حال و حوصله ندارم.

12- Thanks for your compliment.

از تعریفت خیلی ممنون.

13- When I told them I was a doctor their whole attitude changed.

وقتی به آنها گفتم که من دکتر هستم طرز برخورد همه عوض شد.

14- Whats all the fuss about?

این همه سر و صدا برای چیه؟

15- My mind got distracted for a second.

یک لحظه حواسم پرت شد.

16- It doesn’t suit you very much.

زیاد بهت نمی‌آید.

17- what amass!

اه چه گندی!

18- Luck wasnt on their side.

بخت باهاشون یار نبود.

19- No buts and ifs.

دیگه اما و اگر نداره.

20- Do it on private.

به طور محرمانه آن را انجام بده.

21- Bon appetit.

نوش جان!

22- Well have some fun with him.

یه خرده باهاش حال کنیم.

23- Keep it to yourself.

پیش خودت بمونه.

24- Sorry for interruption / interrupting you.

ببخشید که حرف شما را قطع می‌کنم.

25- Thats awfully very kind of you.

این واقعا لطف شما را می‌رساند.

26- I couldnt make sense of what you said.

نتوانستم از چیزی که گفتید سر در بیاورم.

27- I didnt want to offend you.

منظور بدی نداشتم (نمی‌خواستم ناراحتت کنم).

28- Am I making myself understood or not?

می‌توانم منظورم را به شما برسانم یا نه؟

29- I will be back before you know it.

I will be back in a flash

I will be back in a split second

I will be back right away

تا چشم بهم بزنی بر می‌گردم.

30- Fall back.

عقب نشینی کنید.

31- I was stuck in the traffic.

تو ترافیک گیر افتاده بودم.

32- Im so full.

حسابی سیرم.

33- I beg you, I need him.

خواهش می‌کنم؛ من بهش احتیاج دارم.

34- Could you let me off?

ممکن است من را پیاده کنید؟

35- Have you ever noticed?

تا حالا دقت کردی؟

36- Let of my hand.

دستمو ول کن.

37- Dont let the news get out.

اجازه نده خبر به جا‌یی درز پیدا کند.

38- He took a week leave.

او یک هفته مرخصی گرفت.

39- She has a heart feeling toward him.

از او دل پری دارد.

40- It occurred to me suddenly.

ناگهان به ذهنم خطور کرد.

41- Please notify us of any change of address.

لطفا تغییر آدرستان را به ما اطلاع دهید.

42- I will just see you to the door.

تا دم در شما را بدرقه می‌کنم.

43- Try your best.

نهایت سعیت را بکن.

44- He lied about his age.

او در مورد سنش به ما دروغ گفت.

45- Thank you very much. You were a big help.

خیلی متشکرم کمک زیادی کردی.

46- You mean a world to me.

تو برای من یک دنیا ارزش داری.

47- Make yourself at home.

اینجا رو منزل خودتون بدونید.

48- Nice of you to come.

لطف کردید تشریف آوردید.

49- Thats so hard to deal without you.

بدون شما سر کردن خیلی مشکل است.

50- I feel honored to have you as a friend