مروری بر زندگی و آثار سلین دیون

 


سلین دیون

مروری بر زندگی و آثار سلین دیون

سلین دیون در ۳۰ مارس سال ۱۸۶۸ دیده به جهان گشود.او که کوچکترین عضو خانواده ۱۶ نفری دیون ها بود.درروستای کوچک شارلمان واقع در سواحل شمالی رودخانه سنت لورنس در شرق مونترال کانادا در خانواده ای روستایی و البته اهل هنر بزرگ شد.نام او برگرفته از ترانه ای به نام سلین بود که مادرش در زمان بارداری او به آن بسیار علاقه مند بود و همیشه آن را می خواند.

او بهمراه دیگر خواهران و برادرانش در کافه ای که متعلق به والدینش بود کار می کرد و سلین کوچولو در همین کافه برای مشتریان کنسرت اجرا می کرد.پدر او نوازنده آکاردئون بود و مادرش نیز نوازنده ویلن و بچه های این خانواده در فضایی آکنده از موسیقی به رشد و شکوفایی استعدادهای خود در این زمینه مشغول بودند.شاید اولین باری که سلین چشم حاضرین را به خود خیره کرد در مراسم جشن عروسی برادرش،میشل بود که ترانه ای را خواند و مورد تشویق حاضرین قرار گرفت.

 

 

وی در حالیکه ۱۲ سال داشت(یعنی در سال ۱۹۸۰)با کمک مادرش ترانه ای را با نام "آن تنها یک رویا بود"را بر روی نواری از رمو خواننده معروف فرانسوی ضبط کرد و آن نوار را به آدرسی که پشت آن نوار بود،فرستاد؛ آدرس متعلق به "رنه آنژیل"بود، کسی که در سالهای بعد همسر سلین شد.رنه بعد از شنیدن آن آهنگ از سلین که نوجوانی ترکه ای و لاغر اندام بود دعوت بعمل آورد تا این آهنگ را بطور زنده در دفتر او اجرا کند.هنگامی که سلین این آهنگ را زنده اجرا کرد،رنه آنچنان تحت تاثیر قرار گرفت که در حضور سلین گریه کرد.همین امر باعث شد رنه که شخصی معروف در ایالت کِبک بشمار می رفت برای تولید دو آلبوم که "صدای خدا"و"سلین سرود کریسمس می خواند"به تکاپو بیفتد و زمینه را برای تولید اولین آلبومهای سلین فراهم کند.این امر آنچنان ذهن رنه را به خود مشغول کرد که او برای تولید این دو آلبوم،خانه خود را به رهن گذاشت تا هزینه تولید این دو آلبوم فراهم شود.

سلین در بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ چندین آلبوم را انتشار داد که تمامی آنها به زبان مادری او یعنی فرانسوی بودند و ابته برنده چندین جایزه نه چندان مهم شدند.

اما در سال ۱۹۹۰ او اولین آلبوم انگلیسی خود را تولید کرد که تفاهم نام داشت.این آلبوم فروش خوبی کرد و رکوردی را در کانادا بر جای گذاشت،چرا که این آلبوم به فروش ۰۰۰/۶۰۰ نسخه ای در کانادا رسید و البته ۰۰۰/۲۰۰ نسخه نیز در دیگر کشورها فروش کرد و این موفقیتی بزرگ برای او بود، زیرا به اولین رکورد طلایی خود که بیش از ۰۰۰/۵۰۰نسخه بود،رسید.

در سال ۱۹۹۱ با "استیون اسپیلبرگ"، کارگردان سرشناس آمریکایی بر سر خواندن ترانه ای برای فیلم او وارد مذاکره شد، اما این آهنگ هرگز توسط او خوانده نشد و خواننده دیگری آن را خواند ولی این زمینه ای رابرای اجرای آهنگ کارتون "دیو و دلبر" ساخت "والت دیزنی" شد،او این آهنگ را در مراسم اسکار با "پابلو برایسون" به اجرا گذاشت و موفق شد در روز تولد ۲۴ سالگی اش جایزه اسکار را از آن خود کند. در اکتبرهمین سال،کنسرتی بسیار باشکوه در شهر تورنتو و در حضور زوج جنجال برانگیز دربار انگلیس یعنی "پرنس چارلز" و "پرنس دایانا" به اجرا گذاشت و مورد تشویق و لطف آنها قرار گرفت.

در ۳۱ مارس ۱۹۹۲ شروع به تولید دومین آلبوم انگلیسی خود با نام "سلین دیون" کرد و با انتشار این آلبوم موفق شد،دومین رکورد طلایی خود را بدست آورد.بعد تز این آلبوم کنسرتهای مختلفی در اروپا،استرالیا،آسیا و آمریکا برگزار کرد که مهمترین آنها کنسرتی بود که در حمایت از کودکان مبتلا به ایدز در لس آنجلس برگزار کرد و آن را "برای کودکانمان" نام نهاد تا عواید حاصل از این کنسرت را به کودکان تعلق دهد.

از دیگر کنسرتهای او می توان به کنسرتی که در جشن "جوان" آمریکا در حضور "بیل کلینتون"،رئیس جمهور وقت آمریکا و همسرش ملاری کلینتون به اجرا گذاشت و با آهنگ "عشق کوهها را تکان می دهد" بر بانوی شماره یک آمریکا تاثیر بسیار گذاشت و او برای این آهنگ از سلین دیو تشکر و قدردانی بسیار با شکوهی به عمل آورد.

خانم سلین در سال ۱۹۹۳ آلبوم "رنگ عشق من" را وارد بازار کرد.این آلبوم نیز فروش بالای داشت و سروصدای زیادی بر پا کرد بخصوص آهنگ "قدرت عشق" که تا چهار هفته در صدر جدول بهترین آهنگها در اکثر کشور بود.این آلبوم نه تنها در آمریکا و اروپا پر سروصدا بود ،بلکه در آسیا بخصوص،ژاپن به فروش بالایی دست یافت.این آلبوم بالغ بر ۰۰۰/۰۰۰/۱ نسخه در کانادا فروش کرد و این رکوردی الماسین برای او بشمار می رفت،زیرا اولین خواننده کِبک بود که به چنین فروشی رسیده بود.بزرگترین رویداد زندگی او در ۱۷ دسامبر ۱۹۹۴ روی داد،چرا که او با رنه آنژیل که از کودکی او را میشناخت و ۲۶ سال از او بزگتر بود(رنه آنژیل ۲۶ سال از خانم سلین بزگتر بود) در مونترال ازدواج کرد.این یکی از ازدواجهای بزگ در کانادا بود.

در سال ۱۹۹۵ سلین یک آلبوم فرانسوی را وارد بازار کرد.این آلبوم که شعر و آهنگش از ژان ژاکوس یکی از بزرگترین آهنگسازان و ترانه سرایان بزرگ فرانسه بود به موفقیت بزرگی دست یافت زیرا این آلبوم در طول یک روز ۰۰۰/۵۷ نسخه در فرانسه فروش کرد و در مدتی کمتر از هفت ماه به پر فروش ترین آلبوم فرانسوی مبدل شد.

وی به رکورد دیگری دست یافت، زیرا در طول همین سال اولین کسی شد که هم پرفروش ترین آلبوم فرانسوی و هم پرفروش ترین آلبوم انگلیسی زبان را وارد بازار کرد. سلین دیون در طی سالیان متمادی آلبوم های بسیاری را اجرا نمود

Celine Dion

لینکین پارک

Linkin Park

لینکین پارک

 Somewhere I Belong

به جایی که تعلق دارم

When this began
I had nothing to say
And I get lost in the nothingness inside of me
I was confused
And I let it all out to find
That I’m not the only person with these things in mind
Inside of me
But all the vacancy the words revealed
Is the only real thing that I’ve got left to feel
Nothing to lose
Just stuck hollow and alone
And the fault is my own, and the fault is my own

وقتی که شروع شد

هیچ چیزی برای گفتن نداشتم

و درون پوچی درونم گم شدم

 گیچ شده بودم

و صبر کردم همه چیز تموم شه تا بفهمم

من تنها کسی نیستم که این افکارو توی ذهنش داره

درون من

اما تمام  پوچی هایی که دنیا آشکارشون کرده بود

تنها چیزهای واقعی اند  که من حس می کنم

هیچ چیزی برای از دست دادن نیست

فقط به پوچی چسبیدم و تنهام

و تقصیر خود منه و این تقصیر خود منه


I wanna heal, I wanna feel what I thought was never real
I wanna let go of the pain I’ve felt so long
(Erase all the pain till it’s gone)
I wanna heal, I wanna feel like I’m close to something real
I wanna find something I’ve wanted all along
Somewhere I belong

میخوام التیام پیدا کنم میخوام چیزی رو که گمان میکردم واقعی نیست حس کنم

میخوام دردهایی رو که خیلی وقته حس میکردم از بین ببرم

تمام دردها رو از بین ببرم تا وقتی که تمامیشون از بین برن

میخوام التیام پیدا کنم  میخوام خودم رو به یک چیز واقعی نزدیک کنم


And I’ve got nothing to say
I can’t believe I didn’t fall right down on my face
(I was confused)
Looking everywhere only to find
That it’s not the way I had imagined it all in my mind
(So what am I)
What do I have but negativity
’Cause I can’t justify the way, everyone is looking at me
(Nothing to lose)
Nothing to gain/ hollow and alone
And the fault is my own, and the fault is my own

و هیچ چیزی برای گفتن ندارم

باورم نمیشه ؟؟؟؟؟؟(احتمالا اصطلاحه کسی می دونه یعنی چی ؟)

من گیج شده بودم

همه جا رو تنها میگشتم تا  بفهمم

که این راهی نیست که من  توی ذهنم تصور کرده بودم

پس من چیم؟

من به جز منفی نگری چی دارم؟

چون نمیتونم راهمو توجیه کنم... همه به من نگاه میکنن

هیچ چیزی برای از دست دادن نیست

هیچ چیزی برای به دست آوردن نیست... پوچی و من تنهام

و تقصیر خود منه تقصیر خود منه

I will never know myself until I do this on my own
And I will never feel anything else, until my wounds are healed
I will never be anything till I break away from me
I will break away, I'll find myself today

من هیچ وقت خودم رو نخواهم شناخت چون که دارم این کارو به تنهایی انجام می دهم

و من هیچوقت هیچی حس نمیکنم تا وقتی زخمهام شفا پیدا کنند

و هرگز کسی نخواهم شد تا وقتی که از خودم فرار کنم

فرار میکنم من خودم رو امروز پیدا می کنم

I wanna heal, I wanna feel like I’m somewhere I belong
I wanna heal, I wanna feel like I’m somewhere I belong
Somewhere I belong
میخوام التیام پیدا کنم میخوام حس کنم به جایی تعلق دارم

میخوام التیام پیدا کنم میخوام حس کنم که به جایی تعلق دارم

به جایی تعلق دارم...